سلام، آقاايرج من آدرس وبلاگ شما رو لينک کردم که ديگه مرتب مطلب بذارين!
راستي دکترخواجه پور استعفا داده مي دونستيد؟ من براش يه ايمیل برای تشکر فرستادم..به اعظم بگيد سفر شمال يادت مياد که دکتر خواجه پور فرستادمون که بچه های مرکز رو از افسردگي در بياره؟و ما هم یه سطل آب رو خالي کرديم رو دکتر جلالي و به جاش دکتر جلالي از افسردگي در اومد!:-)
خوب زمان زود میگذره!
یادمه شما و رفيعي عشق نجوم بودين و دکتر ثبوتي هم خيلي دوستتون داشت! من و زهرا و فاطمه هم هر وقت خالي که گير مي آورديم شروع ميکرديم به يادآوري اتفاقاتي که تو مرکز مي افتاد و ميخنديديم!ولي در عوض اعظم مجلات National Geography رو ميخوند و براي ما تعريف مي کرد!
واقعا دختر باهوشي بود، الان ديگه نميدونم!!!!!:)
من ميدونم آخرشم من ميخوام دانشجوي پستاک اعظم بشم!:)
راستي آدرس ايميل جديدتون رو هم لطفا برام بفرستين با يه عکس جديد خانوادگي!
راستي دکترخواجه پور استعفا داده مي دونستيد؟ من براش يه ايمیل برای تشکر فرستادم..به اعظم بگيد سفر شمال يادت مياد که دکتر خواجه پور فرستادمون که بچه های مرکز رو از افسردگي در بياره؟و ما هم یه سطل آب رو خالي کرديم رو دکتر جلالي و به جاش دکتر جلالي از افسردگي در اومد!:-)
خوب زمان زود میگذره!
یادمه شما و رفيعي عشق نجوم بودين و دکتر ثبوتي هم خيلي دوستتون داشت! من و زهرا و فاطمه هم هر وقت خالي که گير مي آورديم شروع ميکرديم به يادآوري اتفاقاتي که تو مرکز مي افتاد و ميخنديديم!ولي در عوض اعظم مجلات National Geography رو ميخوند و براي ما تعريف مي کرد!
واقعا دختر باهوشي بود، الان ديگه نميدونم!!!!!:)
من ميدونم آخرشم من ميخوام دانشجوي پستاک اعظم بشم!:)
راستي آدرس ايميل جديدتون رو هم لطفا برام بفرستين با يه عکس جديد خانوادگي!
۱ نظر:
سلام، آره در مورد استعفای دکتر خواجه پور شنیدم. نامه اش رو از توی صفحه اینترنتی مرکز خوندم.
یاد اون روزهایی که تو مرکز بودیم بخیر. یاد رفیعی هم بخیر که دلم براش تنگ شده. روزهای خوب و به یاد ماندنی بود.
اعظم هم هنوز باهوش هست ولی دست روزگار کمی از شیطونیهاش کم کرده. دیگه شاید فرصت اون شیطونیها رو نداره. ولی قبل از اینکه شما رو برای فوق دکترا بپذیره، من دارم رو مخش کار میکنم که در الویت قرار بگیرم!!
ارسال یک نظر