۱۳۸۷ اردیبهشت ۷, شنبه

سفر

صبح روز یکشنبه عازم یک سفر 3 روزه به جنوب فرانسه ، شهر MONTPELLIER هستم. برعکس سفر های پیشینم، این دفعه یک احساس خاصی دارم...شاید هم به این دلیل است که آماده سفر نیستم. برعکس سفر پارسالم به جنوب فرانسه که خیلی انگیزه رفتن داشتم...امیدوارم سفر خوبی داشته باشم.
اگر چه سفر فقط رفتن نیست، اما مهمترین قسمت آن است...رفتنی که کمک می کند که لحظاتی به دور از هر آنچه که داری باشی، رفتنی که انسان را مجبور می کند که دیگر دنیا را از پشت پنجره خود نبیند، بلکه دمی در پشت پنجره های دیگران بسر ببرد...
رفتن از خانه و نشستن در یک پارک نیز می تواند سفر مفید و لذت بخشی باشد...حتی رفتن به محل کار دیگران نیز یک سفر است، و من چقدر دنیا را در این سفر ها زیبا یافته ام.
ای کاش جوانان کشور ما می توانستند زیاد به سفر بروند....!

خواب مجالم نمی دهد تا بنویسم...امشب با پریسا ترانه حیلت رها کن استاد ناظری را همخوانی کردیم...چقدر لذت بخش بود...

۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام ليلا جون
خوشحالم كه ميري سفر.خودت ميدوني كه منم عاشق سفرم. تو سفر انگار آدم از خودش رها ميشه.(اين جمله فيلسوفانه رو خودم گفتم كه دوستات بدونن منم ميتونم مثل ادم حرف بزنم)!!!!!!!
تو رفتي اونجا خيلي گشنگ حرف ميزني.
اگه واسه خارجي ها هم اينطوري صحبت كني و بنويسي قول ميدم جايزه نوبل ادبيات رو بگيري*****
مهري

ناشناس گفت...

امیدوارم حسابی خوش بگذرونی. دلمون تنگ میشه :(