سال جدید از راه رسید و با اومدنش نشون داد که زندگی هنوز جریان داره!
اینجا دوست دارم که به دوستای خوبم فرا رسیدن سال نو رو تبریک بگم و آرزوی سعادت براشون بکنم...دوستای جدید و دوستای قدیمی که من از هر کدومشون نکته ای رو آموختم.
و همینطور دلم می خواد یه تبریک مخصوص هم به قدیمیترین دوستم عظما که دیگه مثل خواهرمه داشته باشم ...عظمای عزیز الان دیگه دوستیمون از مرز 15 سالگی گذشته ودیگه من باور نمی کنم که بعد از این چیزی بتونه اون رو متوقف کنه! یادته وقتی بچه بودیم چند بار باهات اومدم تا بدمینتون یاد بگیرم ولی بعد دیگه ادامه ندادم! خوب تو شدی قهرمان بدمینتون و من فقط تونستم سرویس زدن رو از خواهرت یاد بگیرم :)
یادمه تو از همون اول خیلی خوش تیپ بودی و لباسهات همیشه تک بود! آرامشت، غرورت و محجوب بودنت همیشه چشم گیر بود...حتی قدت هم از من بلند تر بود...زبان انگلیسیت بهتر از من بود...
من سال اول دراومدم دانشگاه و تو بعد من ...من ریاضی خوندم و تو مدیریت...من ادامه دادم و تو بعد از فارغ التحصیلی کار پیدا کردی و کارت مربیگری گرفتی...
می بینی که چقدر تفاوت داریم...تنها وجه اشتراکمون این بود که هر دو تو تیزهوشان درس می خوندیم!
اما چی بود که دوستی ما رو هر لحظه محکم تر می کرد و ما رو بهم نزدیکتر؟ میدونم که الان تو مسافرتی ولی هر وقت اینو خوندی بهم بگو به نظرت چی بود...
من فکر می کنم اولین چیزی که دوستیمون رو عمیق تر کرد این بود که برای دوستیمون وقت گذاشتیم و برای هم دیگه تو تقویم و تو برنامه هامون جا گذاشتیم...بعد چشم باز کردیم دیدیم که مثل دو تا خواهر سرنوشتمون به هم گره خورده و...
اصلا دوام دوستی به این که از هم دیگه خبر داشته باشی...
الان دیگه می دونم که برای انتخاب دوست لازم نیست که دنبال معیار خاص بگردی...بلکه کسی رو برای دوستی باید انتخاب کنی که برات ارزش قائل بشه و جا تو تقویمش بذاره!
اینجا دوست دارم که به دوستای خوبم فرا رسیدن سال نو رو تبریک بگم و آرزوی سعادت براشون بکنم...دوستای جدید و دوستای قدیمی که من از هر کدومشون نکته ای رو آموختم.
و همینطور دلم می خواد یه تبریک مخصوص هم به قدیمیترین دوستم عظما که دیگه مثل خواهرمه داشته باشم ...عظمای عزیز الان دیگه دوستیمون از مرز 15 سالگی گذشته ودیگه من باور نمی کنم که بعد از این چیزی بتونه اون رو متوقف کنه! یادته وقتی بچه بودیم چند بار باهات اومدم تا بدمینتون یاد بگیرم ولی بعد دیگه ادامه ندادم! خوب تو شدی قهرمان بدمینتون و من فقط تونستم سرویس زدن رو از خواهرت یاد بگیرم :)
یادمه تو از همون اول خیلی خوش تیپ بودی و لباسهات همیشه تک بود! آرامشت، غرورت و محجوب بودنت همیشه چشم گیر بود...حتی قدت هم از من بلند تر بود...زبان انگلیسیت بهتر از من بود...
من سال اول دراومدم دانشگاه و تو بعد من ...من ریاضی خوندم و تو مدیریت...من ادامه دادم و تو بعد از فارغ التحصیلی کار پیدا کردی و کارت مربیگری گرفتی...
می بینی که چقدر تفاوت داریم...تنها وجه اشتراکمون این بود که هر دو تو تیزهوشان درس می خوندیم!
اما چی بود که دوستی ما رو هر لحظه محکم تر می کرد و ما رو بهم نزدیکتر؟ میدونم که الان تو مسافرتی ولی هر وقت اینو خوندی بهم بگو به نظرت چی بود...
من فکر می کنم اولین چیزی که دوستیمون رو عمیق تر کرد این بود که برای دوستیمون وقت گذاشتیم و برای هم دیگه تو تقویم و تو برنامه هامون جا گذاشتیم...بعد چشم باز کردیم دیدیم که مثل دو تا خواهر سرنوشتمون به هم گره خورده و...
اصلا دوام دوستی به این که از هم دیگه خبر داشته باشی...
الان دیگه می دونم که برای انتخاب دوست لازم نیست که دنبال معیار خاص بگردی...بلکه کسی رو برای دوستی باید انتخاب کنی که برات ارزش قائل بشه و جا تو تقویمش بذاره!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر