۱۳۸۶ اسفند ۱۶, پنجشنبه

ترک اعتیاد

امروز داشتم فکر ميکردم، آدمهائي که زياد کار ميکنن و يا کارشون سنگين همشون به يه چيزي معتادن! مثلا يکي به قهوه، يکي به آدامس، يکي به خواب صبحگاهي، يکي زبونم لال به يه چيزهای ديگه!منم دارم به اينترنت معتاد ميشم! حالا مثلا اگه ده ساعت بگذره و من بدون اينترنت باشم، مغزم شروع ميکنه به فراخواني و يا به اصطلاح قر زدن!حالا خوبه که زود متوجه شدم و ميتونم ترک کنم! ولي هميشه یه جاي کارمی لنگه! مثلا تصميم گرفتم که سعي کنم شبها فيلم ببينم ، مطالعه کنم و يا آشپزي کنم....
ديشب تصميم گرفتم همه اين کارها رو انجام بدم! اولش براي شام يه پيتزا گذاشتم تو مايکرو فر و بعدش هم فيلم The PHANTOM of the OPERA رو گذاشتم که نگاه کنم که وسطهاي فيلم سي دي مشکل پيدا کرد، من درگير درست کردنش بودم که بوي سوختگي شدید پر شد تو اتاق!بله پيتزاهه بد جوري سوخته بود...برای استفاده بهینه از پیتزای سوخته مواد روشو که هنوز سالم بود گذاشتم لای نون و بقیه رو ریختم دور...فيلم هم که درست نشد...بازم مجبور شدم برم تو اينترنت تا چند تا کتاب خوب پيدا کنم و پرينت بگيرم تا روزهاي ديگه اونو هم براي ترک اعتياد امتحان کنم!
البته فيلم ديشبي خيلي زيبا بود، حالا آخر هفته بايد از کلوپ بگيرم و بقیه رو نگاه کنم!
واقعا ترک اعتياد کار سختيه! آخه با فيلم سنتوري که نميشه جلوي اعتياد رو گرفت...:)بازم فيلم زیبائی مثل همین the PHANTOM of the OPERA انگيزه ميده که چند بار نگاش کني و طرف اينترنت نری!
در نهايت احتمال ميدم که موقع خوندن کتاب هم خوابم ببره!بازم منم و تمام روزنامه هاي اينترنتی گويا!
يادم رفت بگم که براي آشپزي هم به سايت اينترنتي آشپزي احتياج دارم...بابا درسته خواستن توانستن است، ولي جون خودم اين يکي ديگه با اين فرمول کار نميکنه!
پ.ن.
(ببخشيد اگه غلط املائي دارم، من از بچگي تا الان دو تا مشکل عمده دارم،اول اينکه هميشه غلط املائي دارم، دوم اينکه موقع خريد کفش حتما يکي بايد بهم بگه که کدوم لنگه براي کدوم پا!..:))

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام ليلا جون
چطوري؟
خوب عزيزم اعتياد كه هميشه بد نيست!! تو هم سعي كن به چزاي خوب معتاد شي. مثل ورزش كردن. پياده روي. انجام حركات يوگاو خيلي چيراي خوب توي دنيا.
در هر صورت ميگم كه دوست دارم. مهري