۱۳۸۷ تیر ۵, چهارشنبه

اعتماد به نفس

هر چه زمان می گذره بیشتر می فهمم که چرا خیلی ها که این ور میان دیگه بر نمی گردن. خوب نیست که آدم همش بدیهای اینجا رو بگه:)
بزرگترین و بهترین چیزی که اینجا به من داده اعتماد به نفس فوق العاده ای که بسیار شیرین و دوست داشتنیه. اینقدر این اعتماد به نفس بالاست که آدم احساس می کنه چقدر مهم هست و مهمتر اینکه احساس می کنه هر کاری می تونه انجام بده. اینجا وقتی کسی باهات صحبت می کنه بهت نگاه می کنه و به نظرت احترام می ذاره و حواسش به جاهای دیگه نیست.
در محبت کردن و لبخند زدن هم استاد هستند.
اصلا اینجا طوری با آدم رفتار می کنن که احساس می کنی زیبا ترین و خوش تیپ ترین هستی ولی با تمام این وجود کمتر پیش میاد که کسی رو به خاطر ظاهرش دوست داشته باشن.
وقتی باهاشون صحبت می کنی هیچ استرسی بهت وارد نمی کنن و برعکس آرامششون رو بهت منتقل می کنن.
اینایی که گفتم در مورد آدم خوباشون بود..:) اما خوب بداشون هم هر چقدر بد باشن ولی استرس بهت وارد نمی کنن!
تازه یادم رفت بگم که بعد از چند سال کار کردن تو ایران اینجا بود که اولین عیدی و تابستونی کارمندی گرفتم!!!:)

۳ نظر:

ناشناس گفت...

حالا خیلی تعریفشون رو نکن تو زرد از آب در میان. به قول مروارید " عروس تعریفی ... از آب در اومد"
والا این جماعت باخال رو با ما آشنا کنی خوشحال میشیم...
اینم برا اینکه نشون بدم رگ ایرانیم زده بیرون :
http://www.youtube.com/watch?v=AxBCy5bMRiA&feature=related

ناشناس گفت...

سارا جان، چشم دل باز کن و آنچه نادیدنی است ببین....!:)

david santos گفت...

Hello, Leila!
I loved this post and this blog.
Happy day