مدامـم مسـت ميدارد ، نسيم جعد گيسويت
خرابـم ميکـند هر دم ، فريب چشـم جادويت
پـس از چندين شکيبايي شبي يارب توان ديدن
کـه شـمـع ديده افروزيم و در مـحراب ابرويت
تو گر خواهي که جاويدان جـهان يک سر بيارايي
صـبا را گو کـه بردارد زماني برقـع از رويت
مدامم مست ....
خرابم مي كند ...
مـن و باد صبا مسکين ، دو سرگردان بيحاصـل
من از افسون چشمت مست و او از بوي گيسويت
من و باد صبا ...
من از افسون چشمت ...
مدام مست ...
خرابم مي كند ...
خرابـم ميکـند هر دم ، فريب چشـم جادويت
پـس از چندين شکيبايي شبي يارب توان ديدن
کـه شـمـع ديده افروزيم و در مـحراب ابرويت
تو گر خواهي که جاويدان جـهان يک سر بيارايي
صـبا را گو کـه بردارد زماني برقـع از رويت
مدامم مست ....
خرابم مي كند ...
مـن و باد صبا مسکين ، دو سرگردان بيحاصـل
من از افسون چشمت مست و او از بوي گيسويت
من و باد صبا ...
من از افسون چشمت ...
مدام مست ...
خرابم مي كند ...
۲ نظر:
سلام لیلا جون. بلاخره از خودت یک خبری ول کردی ها.
بابا کجایی. بنویس وگرنه میگن عاشق شده که ساکته ها.
فکر نکن اونجایی نمی تونیم برات حرف در بیاریم!!!!!!!!!
قربونت با این شعرای قشنگی که میزاری.
بوووووووووووووووووووووووووووووس
اهم..
ارسال یک نظر