۱۳۸۷ شهریور ۲۳, شنبه

جایی برای خاطرات جدید نیست!

خیلی چیزها است که کم کم دارد فراموشم می شود...خاطرات زیبایی که مرا به وجد آورده اند! اگر چه همه آنها را مرتب یاد آوری میکنم، ولی باز کمرنگ میشوند و من از این در هراسم که مبادا برای همیشه فراموش شوند!
نمی خواهم خاطرات جدید داشته باشم، مبادا که جای خاطرات گذشته را بگیرد...خاطرات شیرینی، که اغلب نیز کوتاه هستند، اینقدر که احساس میکنی که در رویا و یا خواب بوده ای!
براستی که گذشت زمان چه بیرحمانه همه لحظات را فنا کرده و به فراموشی می سپارد...بیخود نگوییم که با گذشت زمان همه چیز درست میشود...نه، با گذشت زمان همه چیز به فراموشی سپرده میشود...شیرین و تلخ!

۲ نظر:

ناشناس گفت...

منظورتون کدوم گذشته است؟!!!
می دونم حتما ماها روکه نمی گیدچون ماهاوهمه ی اعضای خانواده وفامیل (البته به استثنای بعضی ها)همه خیلی باحالیم وحالا حالاها ازذهن وروح کسی پاک نمی شیم.(به خصوص من که خیلی باحال وتوپ ومحشرم.lol)یادم باشه واسه خودم اسفنددودکنم که خودم روچشم نزنم.اگرهم خیلی می ترسیدکه فراموشمون کنید.....خوب کاری نداره....مایش یه دعوت نامست.البته یه دعوت نامه ی عمومی.تاپاشیم هممون بایم اونجا

ناشناس گفت...

خاطرات ممكنه كمرنگ بشه اما پاك نميشه ! در ضمن هيچ خاطه اي جاي خاطرات قبلي رو نمي گيره ! از خاطرات جديد نترس و به استقبالشون برو!!!!!!!!