۱۳۸۸ بهمن ۱۹, دوشنبه

دوست دارم در پی ات آیم که انکارم کنی

دوست دارم در پی ات آیم که انکارم کنی

حلقه بر گوشم کنی رخصت بر این کارم کنی

بوسه برگيري ز من گيري رقيبان آتشين
تا که جانم گيري و فل الفور در نارم کني
با همه دم گيري و چون نوبت ما مي شود
سخت گيري بر من و خواهی که بيمارم کني
مدعی سازی همه با نام من یا هو زنند
تا به کفرم گیری و در چوبه ی دارم کنی
راه بر بندي من و گيري به سان عامري
تا که فرمان نابرم کوشي که آزارم کني
سجده گيرم بر درت هيهاي و هيهايت زنم
تا برون ايي مرا رسواي بازارم کني
بر همه منکر شوم بود خدایی جز تو من
تا به دنبالم شوی در نفی اقرارم کنی
سخت گیری انجمن فرمان به تنبیهم کنی
تا که باشد آورند دستور بر خوارم کنی
لیک من میرزای هم کوشم به شعر وهر سخن
وصف تو گویم که شاید یک دمی یارم کنی

هیچ نظری موجود نیست: