چه بیخود می اندیشیم که همیشه باید امیدوار بود...امیدوار به رسیدن به بهترینها، به اوج گرفتن ها، به یافتن خالص ترین خالص ها... گاهی این امید همه هستی انسان را نابود می کند! برایم یافتن خالصها غیر ممکن می نماید..چگونه می توان امید داشت برای ناب بودن و ناب یافتن..این امید است که انسان را به صبر تشویق می کند و در نهایت چشم باز می کنی و هیچ می بینی! زندگیت در پشت این پرده زیبای امید تباه می شود و تو می مانی و ناخالصی ترین ناخالصی ها!
برای رسیدن به بهترین ها باید بهترین بود، برای یافتن نابترینها باید ناب بود، خالص شد، پاک شد! و چه سخت است خالص بودن و خالص ماندن!
و نا امیدی چه نجات بخش است! انسان را رها می کند، قانع می کند، چشمانش را باز می کند، از آسمان به زمین می آورد ودیگر می شوی موجودی زمینی و ناپاک و ناخالص! در زمین نمی توان به دنبال شقایق بود...باید زندگی کرد!
برای رسیدن به بهترین ها باید بهترین بود، برای یافتن نابترینها باید ناب بود، خالص شد، پاک شد! و چه سخت است خالص بودن و خالص ماندن!
و نا امیدی چه نجات بخش است! انسان را رها می کند، قانع می کند، چشمانش را باز می کند، از آسمان به زمین می آورد ودیگر می شوی موجودی زمینی و ناپاک و ناخالص! در زمین نمی توان به دنبال شقایق بود...باید زندگی کرد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر